شاعر : علی انسانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل
اگر بر آستـان خـوانی مـرا، خـاک دَرَت گـردم و گر از در برانی، خاک پای لـشگرت گـردم
به دامـانت غـبـار آسـا نـشـستـم، بر نمی خـیزم و گر بفـشانی ام، خـیزم ولی گِرد سرت گردم
دل وجانم، ز تاب شرم، هم چون شمع میسوزد بـده پـروانـه، تا پروانه سان خاکـسترت گردم
به دربـارت اگر باری دهـی بـارم، زهی عزت ولیکن با چه رویی روبرو با خواهرت گردم
ببـین از کـردۀ خـود سر به زیرم، سربلندم کن مرا رخصت بده تا پـیـش مرگ اکبرت گردم
اگر باشـد به دسـتـم اخـتـیـاری، بـعـد سر دادن سرم گیرم به دست وباز برگِرد سرت گردم
وضـو گـیـرم ز آب کوثـر و نامش به لب آرم کـه شـاید رستگار از فـیض نام مادرت گردم
اگر بر جـانـفـشانـی نـیـستم قـابل اجازت بخش کـه مـن گهـواره جـنـبانِ عـلی اصغرت گردم